همچون كوچهاي بي انتها
( در ياد دكتر علياكبر شبيري نژاد)
نوشته: محمد خضری( دکتری اقتصاد)
1. خانة دوست
در وادي كويري پي چيزي ميگشتم. آن دور دستها آوايي بود كه مرا ميخواند. دكتر محسن رناني با او آشنايم كرد. گفت آدم كاربلد و واردي است. در مالية عمومي يه سر و گردن از همه بلندتر است. هم از عمل و هم از نظريه توشهها بسيار دارد و اين كه عالم با عمل است. از اينها گذشته آدم وارسته و متواضع و جا افتادهاي نيز هست. اگر وقت كند كار خوبي از آب در ميآيد. و گفت كجا ميتوانم پيدايش كنم. با واسطة دكتر قاسمي- كه او نيز در مكتبخانه ايشان بسي توشه اندوخته است- يك راست رفتم سراغش با دلي از بيم و اميد. بيم از اينكه نكند وقت نكند و اميد به اينكه از اصفهان و شيراز اين دو بزرگوار را سپرده داشتيم. شرفياب شدم و زبان به سخن گشودم كه باري من دانشجوي دكتريام و ميخواهم تحقيقي در مورد بودجهريزي عمومي انجام دهم. راهنمايي ام كرد كه چه منابعي را بايد مطالعه كنم، پرسشهاي راه گشا و جالب در اين حوزه كدامند و اين كه از چه منظر و رويكردي به مسأله مورد پژوهش نگاه كنم و ظرفيتهاي بلند مدت اين رويكردها چيست.
با گشادهرويي و مهرباني پذيرايم شد. نخست از من بسيار شنيد و سپس به من بسيار آموخت. از من شنيد كه بودجه سند دخل و خرج دولت است و اين كه اصول و قواعدش اين است و آن . به من آموخت كه ميتوان طرحي نو در انداخت و مرا با بودجه به مثابة « انتخاب از ميان گزينههاي ممكن سياستي» آشنا كرد كه « با اصول و قواعد فني مشخص» انجام ميگيرد. اين گونهبود كه نگرشم به بودجهريزي را به كلي تغيير داد. با هرم نظام اطلاعات بودجهاي آشنايم كرد، از تعارضات بودجهاي برايم گفت، از دايره تنگ نگاه فني و اقتصادي به بودجهريزي رهايم ساخت، و مرا با وجه نرم افزاري بودجه نيز آشنا كرد. ياد داد كه از چشماندازهاي سياسي، اقتصادي، جامعه شناختي و مديريتي به موضوعات بودجهاي نگاه كنم و اين كه چگونه بايد در مسير اصلاحات بودجهاي طي طريق كرد. تازه فهميدم در اين وادي گم گشته و اندر خم يك كوچهام.
2. منش؛ همچون كوچهاي سر راست
« استواري را زكوه
بيقراري را زموج
بينشاني را ز دشت
ميتوان آموختن،
زندگي را از كه بايد برگرفت؟
.....
زندگي را ياد گيرم از درخت.
زير باران، زير برف
زير آتش درميان برج تير- در كوير
در ميان باد و طوفان، رعد وبرق
- در سكوت-
ريشهها در خاك افشرده است سخت،
ميمكد آب حيات از خاك بخت
زندگي را ياد گيرم از درخت
...
زنده يعني بيقرار
زنده ميماند كه ميكوشد درخت»[1].
سخني به گزاف نيست اگر بگوييم زندگي او مثل درخت بود، ياد گرفتني. پندارش ، گفتار و كرداش آموختني بود، مثل درخت. پندارش واقع بينانه بود و افكار نوي در سرداشت. فكرش در عرش بود و خودش بر فرش. گفتارش دقيق بود و محترمانه. نه سعي در بي اعتبار كردن گفتههاي كسي داشت و نه كسي را براي طرح گفتهها و اظهارات نادرست ملامت ميكرد. از همة كسان با هر سليقه و مسلكي مي شنيد به آنها فكر ميكرد و تا آنجا كه امكان داشت در نوشتههايش از آنها بهره ميگرفت. بلند نظر بود و بزرگوار. پس از شنيدن نظرات ديگران، نكاتي را براي ارتقاء و بهبود آنها مطرح ميكرد كه در بسياري موارد به تغييرات اساسي در نظرات و نوشتهها و حتي تغيير جهتگيريهاي مخاطبين ميانجاميد. اما او چنان خاضعانه و فروتنانه نكات مد نظرش را – كه بعضاً بيانگر ديدگاههاي خود او بودند- عنوان ميكرد كه در اكثر مواقع مخاطبان و حاضران با گشاده رويي پذيرايي نكات اصلاحي و تكميلي ايشان ميشدند.
كم ميگفت و گزيده ميگفت. با دقت و وسواس بالايي واژهها و عبارات و اصطلاحات را بكار ميگرفت. سعي ميكرد تا آنجا كه ممكن است برابر نهادههاي آشنا و قابل فهمي براي عبارات و اصطلاحات بودجهاي بيابد. اهل فخر فروشي و رو كم كني نبود. مناعت طبع داشت و متاعش را براي فروش و بازار مكاره عرضه نميكرد. گرانفروشي نميكرد، اما به هر كسي هم نميفروخت. به اهلش ميفروخت و به آنان كه «آب را ميفهميدند و گلش هم نميكردند». چه بسيار بود مشاورههايي كه برايشان هيچ شاهي نگرفته بود و چه بسا به حساب بستانكاري سرماية بالاي اجتماعياش گذاشته بود. از آن جمله بود حقالحسابي كه دانشگاه بايد بهحساب ايشان ( بابت مشاورة پاياننامه بنده) ميريختند و او با هزار بهانه سرباز زد از دادن شمارة حساب كه يادم نيست، ندارم يا در فرصت ديگري اعلام ميكنم و جز اينها. اهل دل بود و به دور دستها نظر داشت. آب را گل نميكرد، «مبادا در فرودست انگار كفتري ميخورد آب». بيشتر باغباني ميكرد تا گلها شكوفه دهند و گلهاي زيبايي پديد آيند. عشق به كاركردن، آموختن و ياد دادن و آباد كردن كوير داشت. «در او عشق به اندازه پرهاي صداقت آبي بود و كوچه باغش از خواب خدا سبزتر». كوچهاش سرراست و سرتاپاي وجودش «همچون كوچهاي بيانتها» بود.
3. روش؛ همه در جهلمان با هم برابريم
بيشتر با مداد مينوشت، چقدر هم زيبا و ستودني. شايد از آن جهت كه متواضعانه خود را در جايگاهي نميديد كه از پاك كردن و اصلاح عبارات و گزارهها بينياز باشد، يا شايد هم فرصت و مجالي براي ويرايش و تكميل نوشتهها باقي ميگذاشت. بارها و بارها متني را پاكنويس و جرح و تعديل ميكرد. با تواضع و فروتني نوشتههايش را در معرض نقد كارشناسان امر و نيز جلسات كارشناسي و تخصصي قرار ميداد تا اصلاح و تكميل شوند.
از همه متخصصان بودجهريزي و حوزههاي مرتبط با آن با هر سليقه و گرايش فكري مي شنيد و نظر ميگرفت. همچنين، براي نگارش و اصلاح متني به كتابهاي مختلف در حوزه بودجهريزي و نيز عرصههاي مرتبط مراجعه ميكرد، ايده ميگرفت و چه بسا نوشتههايش را با آنها محك مي زد. وي از چشماندازهاي مختلف اقتصادي، سياسي، جامعه شناسي و مديريتي به مقولات بودجهاي نگاه مي كرد تا بتواند واقعيت بودجهريزي در كشور را بيشتر تبيين كند. يعني همه زوايا و جنبههاي بودجهريزي را ميديد و آن را بيشتر مقولهاي بين رشتهاي ميديد تا يك مقوله صرف اقتصادي. همچنين، ايشان خود را در چارچوب نظريه يا الگوي خاصي محبوس نميكرد و از بصيرتها و آموزههاي كليه الگوها و نظريههاي بودجهريزي براي اصلاح بودجهريزي در كشور بهره ميبرد.
چندان طرفدار مد روز روشهاي بودجهريزي نبود. به همين دليل به «بودجهريزي عملياتي» چندان روي خوشي نشان نداد. اين روش و مفهوم برايش دلچسب نبود و كاربست آن در جامعه ايران را ( در فراهم نبودن شرايط اجرايي، مديريتي و سياسي لازم براي كاركرد آن) همچون سوار كردن قالب ماشين بنز بر روي شاسي و موتور پيكان ميدانست و بنابراين آن را براي شرايط كنوني كشور مفيد تشخيص نميداد.
به كار جمعي كارشناسان اهميت زيادي مي داد و ايدههايش را در نشست هاي كارشناسي در بوتة نقد و نظر قرار ميداد. به دفتر مطالعات برنامه و بودجه مركز پژوهشها و كارهايي كه در آنجا صورت ميگرفت اميد زيادي بسته بود، جايگاه علمي خاصي براي آن قائل بود و به كارهايي كه براي پيشبرد و توسعه و ترويج ادبيات بودجهريزي و روايت هاي جديد از آن و نيز تلاشهايي كه براي اصلاح نظام بودجهريزي كشور در آنجا صورت ميگيرد باور زيادي داشت.
4. بينش؛ پشت درياها شهري است
« ....
پشت درياها شهري است
كه در آن وسعت خورشيد به اندازه چشمان سحرخيزان است.
و در آن پنجرهها روبه تجلي باز است؛
قايقي بايد ساخت
... ».
بسیاری «هرم نظام اطلاعاتي بودجهريزي» او را ميشناسند و به ياد دارند كه چقدر قشنگ با كشيدن هرمي كه هر بار با كلي عذرخواهي آن را ترسيم ميكرد، بين دو مفهوم بودجهريزي و بودجه به مثابه برشي از آن تميز قائل ميشد. گفتمان خاصي به بودجه و بودجهريزي داشت، چونان روايتي نوظهور از بودجهريزي در ايران. بودجه و بودجهريزي را انتخابي از ميان گزينههاي ممكن سياستي ميدانست كه با اصول و قواعد فني مشخصي انجام ميشد. انتخابي كه در بسترهاي سياسي، اجتماعي و باورهاي اجتماعي شكل ميگيرد و در معرض نفوذهاي ناهمگن، فشارهاي سياسي و اجتماعي و نيز اقتدار بوروكراتيك است.
وي بودجهريزي عمومي را يك واقعيت اجتماعي ميدانست كه در بسترها و زمينههاي اجتماعي مختلف جريان پيدا ميكند. بنابراين، رويكردهاي مختلفي ميتوان به اين واقعيت اجتماعي داشت و هر رويكرد هم در بستر و زمينه اجتماعي خاص خودش معنا پيدا ميكند. فرايند تصميمگيري در مورد بودجهريزي را صرفاً اقتصادي نميديد، بلكه ساختار نهادي، محيط تصميمات بودجه، نفوذهاي مختلف و اقتدار بوروكراتيك را نيز در آن دخيل ميدانست. به همين دليل قائل به نظريه مجردي در مورد بودجهريزي نبود و بنابراين بدون تعصب در مورد يك نظريه خاص به پژوهش راجع به بودجهريزي عمومي در ايران مي پرداخت.
شايد ايشان بود كه ما را به اين نكته توجه داد كه دامنة انتخابهاي بودجهاي در هر سال محدود است. اين كه هر سال راجع به بخش كوچكي از منابع و مصارف ميتوان تصميمات جديد اتخاذ كرد. به عبارت ديگر، آن چه كه ميتواند در معرض بررسي و تصميمگيري جديد نمايندگان مجلس شوراي اسلامي قرار گيرد ( در هر دوي اعتبارات جاري و عمراني) محدود است. بنابراين، باور داشت كه ميشود بودجه را به مراتب كم حجمتر از آن چه كه هست نوشت.
وي گزينهها و نتايج بودجهاي را برايند منافع متعارض كارگزاران بودجه ميدانست. به اين مفهوم كه بوروكراتها، سياستمداران، گروههاي فشار و رأي دهندگان يا تأمين كنندگان منابع عمومي بر كم و كيف سند بودجه تأثير مي گذارند. در اين ميان بوروكراتها از اطلاعات حوزه كاريشان در جهت نفوذ و تأثير گذاري بر سياستمداران و قانونگذاران و كشاندن بودجههاي بيشتر به حوزههاي مورد نظرشان استفاده ميكنند. سياستمداران نيز به دنبال تحقق مواعيد انتخاباتي خود هستند و چه بسا براي تهيه بودجههاي ساده و شفاف انگيزه چنداني ندارند. گروههاي فشار ( كه مستقيماً در بودجه حضور ندارند) و تأمين كنندگان منابع عمومي نيز هريك به طرقي ميخواهند گزينهها و نتايج بودجهاي را تحت تأثير قرار دهند. بهطور كلي اين ساختار سياسي و اجتماعي است كه نوع هزينهها و گزينههاي بودجهاي را مشخص ميكند. در واقع، او بودجهريزي را حاصل مجموعهاي از سياستها و اقدامات در زير نظامها ميدانست كه در آن بازيگران مرئي ( همچون رئيس جمهور، مقامات سياسي و نمايندگان) و نامرئي ( همچون سازمان مرکزی بودجه ریزی، مقامات اجرائي میانی و غيره) دخيل هستند و نقش دارند. توان تأثير گذاري بازيگران بودجهاي را نيز به خوبي ارزيابي ميكرد. اقتصاد داني بود كه شم سياسي داشت. بهخوبي از اهميت محيط سياسي در تصميمات بودجهاي آگاه بود و با دقت محيط سياسي كشور را تفسير و تأويل ميكرد. به همين دليل، نظريههاي او بهتر از بسياري از نظريههاي وارداتي از پس توضيح دقيق و تبيين درست و منطقي بخش زيادي از رفتارهاي بودجهاي در كشور برميآمد.
وي بودجهريزي را يك علم بين رشتهاي و چه بسا نزديكترين علم به حكومتداري و سند بودجه را نيز عاليترين سطح گفت و گو ميان دولت و مجلس ميدانستند. با اين همه کیفیت کنونی اين سند را نامطلوب می دانستند و آن را براي اداره حكومت در كشور مناسب نميديدند. همچنين بر اين باور بود كه بودجهريزي به ميزان زيادي از كار ويژههاي اصلياش يعني برقراري انضباط مالي در كل اركان حكومت، تخصيص راهبردي منابع عمومي به اولويتهاي ملي و نيز ايجاد كارايي عملياتي در تخصيص منابع فاصله دارد. به همين دلیل، تهیه، تصویب و اجراي بودجه در كشور را منشاء آثار مثبت چنداني نميديدند. از اينرو در اين چند سال اخیر كمر همت به اصلاح نظام بودجهريزي در كشور بسته بودند و با همكاري کارشناسان دفتر مطالعات برنامه و بودجه مركز پژوهشها و نیز برخی از کارشناسان کشور در حوزه های مرتبط( ازجمله حقوق، مدیریت، جامعه شناسی و جز اینها) الگويي براي طي طريق در اين مسير تدوين شد.
5. زايش؛ پرواز را به خاطر بسپاريم
پرواز را به خاطر ميسپاريم، پرنده با همه قشنگيهايش رفتني است. پرواز ستودني و يادگرفتني است. پرنده را ميستاييم از آن روي كه پرواز را يادمان داد و فكر و آرزوي آن را برايمان ايجاد كرد. به قول شاعري كرد:
«چه بسيار چيزها
كه زنگار ميگيرند و
فراموش ميشوند و
سپس آنگاه ميميرند.
- همچون تاج و تخت و شكوه پادشاهان_
چه بسيارند در اين دنيا
چيزهايي كه
نميپوسند و
از خاطرهها نميروند و
هرگز نميميرند.
همچون
كلاه و
عصا و
كفشهاي
چارلي چاپلين»[2].
طرحي نو درانداخت در اين كوير بودجهريزي كشور، و به راستي كه رهروان او وارث آب و خرد و روشنياند. با آثاري كه در مالية عمومي و بودجهريزي توليد كرد، يا در توليدشان مشاركت كرد و سهيم بود، ذهن محققان و دستاندركاران اين حوزه را به بودجهريزي عمومي روشنتر ساخت و اطلاعات ارزشمند و بصيرتهاي سودمندي به آنها ارزاني داشت. بدون شك، راهنماييها و نوشتههاي ايشان به فهم محققان و دستاندركاران حوزة بودجهريزي عمومي در مورد فرايندهاي تبديل منابع عمومي به ستاندههاي عمومي و نيز در مورد نقش و اهميت محيط سياسي در انتخاب و تعيين نتايج بودجهاي كمك شايان توجهي كرد.
اگرچه در اینجا بیشتر از دیدگاههای او در مورد بودجه و بودجه ریزی (به قدر توان) گفتیم، با این همه او در حوزه های دیگر هم، از جمله تامین اجتماعی، صاحبنظر بود و دیدگاههای مختص به خود را داشت. نظر او در مورد تامین اجتماعی و حوزه بازتوزیعی، که ملهم از مبانی دینی بود، با دیدگاههای اقتصادی رایج در کشور تا حدودی تفاوت داشت. وی تامین اجتماعی را حق مردم می دانست و نه صرفا جبرانی که دولت ها به صلاحدید خود به فقرا و نیازمندان بابت تبعات سیاستهایشان ارزا نی می دازند. بر این اساس بود که بیمه های روستائیان را حق این «« دوزخیان روی زمین»» می دانست. ایده های نوی در این حوزه در سر داشت و کوشید با عملیاتی کردن شان از آنها برای روستانشینان نان و آبی تهیه کند. اقدامات پژوهشی و مدیریتی او در موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی نشان از این دارد که او براستی دغدغه نان شب فقرا و نیازمندان را داشته است و اگر ایده های او در این خصوص تماما به بار می نشست، چه بسا در تدارک نوعی از تامین اجتماعی در شان و کرامت فقرا و دوزخیان این مرز و بوم گارگر می افتاد.
وی حوزه تامین اجتماعی و بازتوزیعی را از وظایف و ماموریتهای حاکمیتی دولت جدا می دانست و قائل به پذیرش کسری بودجه(در صورت فراهم شدن برخی بسترها و گذشت مدت زمانی مشخص) نبود. همچنین، تحقیقا و با استناد به شواهد تاریخی در کشور معتقد بود که با بهره گیری از نهادهای بومی مرتبط در این حوزه( ازجمله زکات، صدقه و جز اینها) می توان خدمات تامین اجتماعی بیشتر و با هزینه کمتری به نیازمندان ازائه کرد. وی با آوردن شواهد و کدهایی از عملکرد نهادهای بومی در زمینه تامین اجتماعی، کارایی جامعه مدنی ایرانی را در تدارک این کالای عمومی بهتر از نهاد دولت می دید.
آن چه كه او در حوزة مالية عمومي و بودجهريزي( به همت دفتر مطالعات برنامه و بودجه و بسترسازی مدیر سخت کوش آن در این زمینه)[3] براي آبادي بيشتر اين مرز و بوم به يادگار گذاشت جنگي از مقالات و كتابهايي است كه او يا خود شخصاً آنها را نوشته يا به فارسي برگردانده يا همكار و مشاور علمي پديدآورندگان آنها بوده است. از اين جملهاند آثار زير:
الف- كتاب
1. حقوق قوه مقننه در بررسي و رأي به بودجه. دفتر مطالعات برنامه و بودجه. مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي. 1386.
2. گستره مالي و ساختار بودجهاي در ايران: الگوي منابع و مصارف. انتشارات ني، 1375.
ب- مقاله ( تأليفي و ترجمه)
· مباني نظري بودجه و بودجهريزي. در كتاب «بودجهريزي در ايران؛ مسائل و چالشها». دفتر مطالعات برنامه و بودجه. مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي.1381.
· مقدمه كتاب «بودجهريزي در ايران؛ مسائل و چالشها». دفتر مطالعات برنامه و بودجه. مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي. 1381.
· بسترهاي حضور قانونگذار در بودجه. در كتاب «بودجهريزي در ايران؛ بودجه و پارلمان» به كوشش علياكبر شبيرينژاد. دفتر مطالعات برنامه و بودجه. مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي. 1387.
· ترجمه «مقدمه» كتاب «تكامل نظريههاي بودجهريزي». دفتر مطالعات برنامه و بودجه. مركزپژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي. (در دست انتشار)
· برشهاي اطلاعاتي و مباني مقرراتي بودجه. با همكاري مهرداد محمد پور دهكردي. در كتاب «بودجهريزي در ايران؛ مسائل و چالشها». دفتر مطالعات برنامه و بودجه. مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي. 1381.
· بودجه گام نخست در برنامهريزي در «مجموعه مقالات همايش پنجاه سال برنامهريزي توسعه در ايران» مركز تحقيقات اقتصاد ايران، دانشگاه علامه طباطبايي.
· ناسازگاري ساختاري در مديريت بخش عمومي، مجله اطلاعات سياسي اقتصادي.1376، شماره 123-124.
· نيم قرن برنامه، يك قرن تجربه، ماهنامه ايران فردا. 1376. شماره 5.
· نقدي بر نظام بودجهريزي ايران. نشريه مجلس و پژوهش. 1372. شماره 1.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.