مقام و جايگاه قاضي
قضاوت ، مقامي منيع
در قانون اسلام به طوري به قضاوت و گراني بار آن و بزرگي مقام قاضي اهميت داده كه در كمتر چيزي آنگونه سفارشها كرده ، تا آنجا كه حضرت اميرالمومنين ( ع ) به شريح قاضي ميگويد تو در يك مجلسي نشستي كه در آن مجلس نمينشيند مگر پيغمبر يا وصي پيغمبر يا كسي كه شقي باشد ؛ و حضرت صادق ( ع ) ميگويد از قضاوت احتراز كنيد كه آن مخصوص به پيشواي عالم به احكام قضاوت و عادل ميان مسلمانان است ؛ و در روايت است كه قاضي بر لب جهنم است . با اينگونه سختگيريها قاضي را محدود كردهاند .
( كشف الاسرار ، ص ۲۹۷ )
قضاوت ، منصبي جليل
منصب قضاوت از مناصب جليلهاي است كه از طرف خداي متعال ، براي پيغمبر - صلياللَّه عليه و آله - و از طرف او براي ائمه معصومين - عليهمالسلام - و از طرف آنان براي فقيه جامع الشرايطي كه ميآيد ثابت است . و مخفي نماند كه قضاوت شان بزرگي دارد و تحقيقاً وارد شده است كه : قاضي به درستي در پرتگاه جهنم قرار گرفته است . و از اميرالمومنين - عليهالسلام - است كه فرمود : اي شريح ، جايگاهي نشستهاي كه فقط پيغمبر يا وصي پيغمبر يا شقي در آنجا مينشيند ( وسائل الشيعه ، ج ۱۸ ، كتاب قضا ، باب ۳ ، از ابواب صفات قاضي ، ح ۲ - ۳ )
و از امام صادق - عليهالسلام - است كه : از حكومت بترسيد زيرا حكومت فقط مال امامي است كه عالم به قضاوت و عادل در مسلمين است ، براي پيغمبر يا وصي پيغمبر است ( همان منبع )
و در روايتي است كه : كسي كه در دودرهم به غير آنچه كه خداي عزّوجلّ نازل فرموده حكم نمايد تحقيقاً كافر شده است ( همان منبع ، باب ۵ از ابواب صفات قاضي ح ۲ )
و در روايت ديگري است كه : زبان قاضي بين دو جمره از آتش است تا اينكه بين مردم قضاوت كند ، پس يا در بهشت است و يا در آتش ( همان منبع ، باب ۲ از ابواب صفات قاضي ح ۳ )
و از امام صادق - عليهالسلام - است كه فرموده : قاضيها چهار قسم ميباشند : سه قسم آنها در آتش و يك قسم در بهشت ميباشد . مردي كه به ظلم قضاوت ميكند و حال آنكه ميداند ، اين مرد در آتش است . و مردي كه به ظلم قضاوت ميكند و حال آنكه نميداند ، پس اين مرد در آتش است . و مردي كه به حق قضاوت ميكند و حال آنكه نميداند ، پس اين مرد در آتش است . و مردي كه به حق قضاوت ميكند و حال آنكه ميداند ، پس اين مرد در بهشت است ( همان منبع ، باب ۴ از ابواب صفات قاضي ح ۶ )
و اگر قضاوت بر فتوا توقف داشته باشد خطر فتوا هم به آن ملحق ميباشد . پس در حديث صحيح است كه امام باقر - عليهالسلام - فرموده : كسي كه براي مردم به غير علم و هدايت الهي فتوا دهد ، ملائكه رحمت و ملائكه عذاب او را لعنت ميكنند و وزر كسي كه به فتواي او عمل كرده ، به او ملحق است ( وسائل الشيعه ، ج۱۸ ، كتاب قضا ، باب ۴ ، از ابواب صفات قاضي ح ۱ )
( ترجمه تحرير الوسيله ، ج ۴ ، ص ۸۱ )
جايگاه خطير قضاوت
عن اسحاقِ ابن عمارِ ، عنْ ابِيعَبْداللَّه ( ع ) قال قالَ اَميرُالمُوْمنين - صَلَواتُاللَّه عَليْهِ - لِشُرَيْحٍ : يا شُرَيْحُ قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لا يَجْلِسُهُ ( ماجلسه ) الّا نَبيٌّ اَوْ وَصِيُّ نَبِيٍّ اوْ شَقي . ( وسائل الشيعه ، ج۱۸ ، ص۷ - ۶ ، كتاب القضاء باب ۳ ، ۲ )
حضرت اميرالمومنين ( ع ) خطاب به شريح ميفرمايد : تو بر مقام و منصبي قرار گرفتهاي كه جز نبي يا وصي نبي و يا شقي كسي بر آن قرار نميگيرد .
و شريح چون نبي يا وصي نبي نيست ، شقي بوده است كه بر مسند قضاوت نشسته است . شريح ( * ) كسي است كه در حدود ۵۰ - ۶۰ سال منصب قضاوت را در كوفه عهدهدار بود ، و از آن آخوندهايي كه به واسطه تقرب به دستگاه معاويه حرفهايي زده و فتواهايي صادر كرده ، و برخلاف حكومت اسلامي قيام كرده است . حضرت اميرالمومنين ( ع ) در دوران حكومت خود هم نتوانست او را عزل كند . رجاله نگذاشتند ، و به عنوان اينكه شيخين او را نصب كردهاند و شما برخلاف آنان عمل نكنيد ، او را بر حكومت عدل آن حضرت تحميل كردند . منتها حضرت نميگذاشتند برخلاف قانون دادرسي كند .( ولايت فقيه ، ص ۴ - ۶۳ )
* ابواميه ، شريح بن حادث كندي ( ۷۸ ه ’ . ق . ) اصل او از يمن بود و پيش از ظهور اسلام به دنيا آمد . پيامبر ( ص ) را درك نكرده ، به همين دليل در شمار صحابه ياد نميشود . در عهد عمر و عثمان و حضرت امير و معاويه قاضي كوفه بود .
قضاوت ، بيانگر وجهه جمهوري اسلامي
مساله قضاوت يك مساله بسيار خطيري است . شماها كه قاضي هستيد ، بسيار برايتان خطرناك است . اگر ملاحظه روايات كردهباشيد ، ميبينيد كه مساله چقدر مشكل است . شما با اَعراض مردم ، با جان مردم ، با اموال مردم ، سروكار داريد . چنانچه خداي نخواسته به طور دقيق ؛ به طور شايسته عمل نشود ، علاوه بر مسئوليت شرعيه نسبت به اصل قضيه ، يك مسئوليتبزرگتري هم هست . و آن اين است كه شما قاضي در جمهوري اسلامي هستيد ، و ممكن است كه جمهوري اسلامي در خطر بيفتد ؛ يعني وِجههاش يك وِجههناشايستهاي بشود .
( بيانات امام در جمع حكام شرع دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۹ ، ص ۲۸۵ )20/7/58
اهميت قضاوت در اسلام
قضا در اسلام از حيث اهميت شايد در رديف اول مسائل اسلام ، و تعبيراتي هم كه در لسان ائمه شده است ، كشف از اهميت بسيار ميكند . و اميرالمومنين - عليهالسلام - به شريح ميفرمايند كه : يا شُرَيْحُ ! قَدْ جَلَسْتَ مَجْلِساً لا يَجْلِسُهُ اِلّا نَبِي اَوْوَصِي نَبِي اَوْشَقِي . يا نبي بايد متكفل قضا باشد و يا ؛ ، +ظظ وصي نبي . يعني كسي كه نبي به او سفارش كرده باشد ، از اين دو كه گذشت شقي است . يا مثلاً گفته شده است ، اگر كسي نسبت به دو درهم قضاوت ناحق كند كافر است .
( بيانات امام در ديدار با قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۲ ، ص ۲۶ ) - ۵۹/۱/۱۰
قضاوت ، واجب كفايي
بايد عرض كنم كه اين قضاوت در اسلام بسيار اهميت دارد و بسيار خطرناك است . اهميت دارد كه تمشيت امور مردم و رفع ظلمها و مخالفتها و اينها با دست اينها بايد بررسي بشود و مظلوم از ظالم ممتاز بشود و حق اجرا پيدا بكند و خطرناك است ؛ براي اينكه چنانچه – خداي نخواسته – حكم برخلاف ما اَنزَلَ اللَّه باشد ، ولو در دو درهم ، عَلي حَدِّ الكُفْر و قاضي عَلي شَفيرِ جَهَنَّم . بسيار خطرناك است ، لكن امري است كه واجبكفايي است و بايد تكفل كرد . هر يك از اشخاصي كه متصدي هستند اگر مجتهد عادل باشند ، مستقلاً ميتوانند و چنانچه مجتهد نباشند ، آنها به تعيين مجتهد – در يك زماني كه ما فاقد هستيم ، افرادي كه تمام جهات را مستجمع باشند ، با تعيين مجتهد – تصدّي ميكنند . نبايد از كاري كه اهميت دارد شانه خالي كرد . كار ، آنكه اهميت دارد در نظر شارع مقدس ، اين را نميتوانيم ما از آن شانه خالي كنيم ؛ واجب كفايي است . اگر شانه از زيرش خالي كردند ، مورد مواخذه خواهند بود . بايد تصدّي كرد . حتي در زمان بعضي از امراي سابق مثل خلفاي بنيعباس و بنياميّه و اينها ، بعضي از اشخاص در خدمت آنها به حسب ظاهر ميرفتند - و اشخاص بسيار صحيحي بودند - براي جلوگيري از بعضي مظالم . اينطور نيست كه اگر يك حكومتي هم ظالم شد ، كسي بداند كه ميتواند رفع ظلمي از مردم بكند ، ميتواند يك راه صحيحي را پيش بگيرد ، بتواند از آن شانه خالي كند .
( بيانات امام در جمع قضات دادگستري ، صحيفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۱۴ )- ۵۹/۵/۲۵
قضاوت امري مشكل ولي ارزنده
اين كاري كه شما در آن دخيل هستيد ، چه آقاياني كه مقام قضاوت را دارند و چه آنهايي كه مقام دادستاني را دارند و چه آنهايي كه سروكارشان با زندانيها و با اين نحو زندانيهاست ، اين كار ، كار بسيار مشكلي است و ارزنده . اما مشكل است براي اينكه مساله قضاوت هميشه اينطور است كه يك طرف ناراضي است ، همچو نيست كه دو نفر آدمي كه با هم اختلاف دارند ، اگر قاضي تشخيص داد كه يكي از اينها مجرم است ، مجرم هم روي موازين اسلامي تصديق و صحبتي نكند . لااقل شايد در تمام افرادي كه محاكمه ميشوند و اينها محكوم ميشوند محكومين ناراضياند ؛ چه محكوميت بحق باشد كه انشاءاللَّه ، هست و چه - خداي نخواسته - محكوميت بناحق باشد . خوب ، آنكه بناحق است صحيح است كه ناراضي باشد ، اما مساله ، مساله مشكلي است . شمايي كه متكفل اين امر هستيد و سروكارتان با يك همچو وضعيتي هست كه در مقام قضاوت آنطوري است ، بعدش هم وقتي منتهي ميشود به حبس ، وضعش آنطوري است كه شما داريد ميگوييد ، كار بسيار مشكلي است ، لكن ارزنده است . ميارزد به اينكه انسان در كارهاي مشكل كه وارد ميشود ، به اشكالاتش هم يك قدري تن بدهد .
من الآن نميتوانم يك مساله همچو شسته و رفتهاي عرض كنم ، لكن آني كه من عرض ميكنم راجع به همه قضات كه لابد اكثراً روحانيين هستند ديگر يا همه ، يك مطلبي كه راجع به قضاوت من عرض ميكنم ، اين است كه مساله قضاوت يك مسالهاي است كه در اسلام شايد در راس مسائل باشد و سروكارش با جان مردم است ، با مال مردم است ، با نواميس مردم است . اين از مسائل بسيار مشكل و حلش هم بسيار مشكل . و شرايط قاضي هم خيلي زياد [است] و ما امروز آنقدر قاضي كه داراي همه شرايط باشد نداريم ، ولي خوب ، مشغولند به اينكه ان شاءاللَّه تهيه كنند .
( بيانات امام در جمع اعضاي دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۱۶۹ )- ۶۰/۱/۱۹
قضاوت ، امري شريف و خطرناك
كار ، يك كار مهم شريفي است ؛ براي اينكه هم قضاوت در عين حالي كه بسيار شغل مهم شريفي است ، لكن خوب ، خطر براي قاضي دارد و مساله خطرناكي است .
( بيانات امام در جمع اعضاي دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۲ - ۱۷۱ ) - ۶۰/۱/۱۹
قضاوت ، بالاترين مسئوليت
آنها كه متصدي امور قضايي هستند ، توجه كنند به اينكه مساله بسيار مشكل و مهمي و پرمسئوليتي برعهده آنهاست . حتي مسئوليت قضيه قضا از همه مسئوليتهايي كه در يك كشور هست بالاتر است ؛ براي اينكه قاضيان ، متصدي اموري هستند كه جان مردم ، مال مردم ، نواميس مردم ، در گرو كارهاي آنها و قضاوت آنهاست . و القَاضِي عَلي شَفِيرِ جَهَنَّم .
( بيانات امام در جمع علما و روحانيون ، صحيفه نور ، ج ۱۴ ، ص ۲۱۶ ) - ۶۰/۲/۲۱
قضات ، حافظ حيثيت اسلام
امروز مسئوليت آقايان قضات شرع بسيار سنگين است ، چون هم بايد حيثيت اسلام را حفظ كنند و هم حيثيت روحانيت را در نظر بگيرند . دشمنان اسلام با اشاعه دروغ و با بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف شما تلاش ميكنند حيثيت روحانيت را لكهدار كنند تا از نفوذي كه روحانيت در پيشبرد اسلام دارد كاسته شود و آنها بتوانند اسلام را از بين ببرند و به مقاصد شوم خود برسند . امروز مسئوليت آقايان قضات از صدر اسلام هم مهمتر است ، چون در صدر اسلام به قضات شرع نسبت به رعايت حقوق مردم سفارش ميشد ، اما امروز علاوه بر آن ، حيثيت و كيان روحانيت هم مطرح است . از اين رو ، شما بايد در اعمال و رفتار خود كاملاً دقت و مواظبت داشته باشيد . البته شما صددرصد هم اسلامي عمل كنيد ، دشمنان اسلام دست از دروغ و اعتراض بر نخواهند داشت ، چون آنها به اسلام و انقلاب عقيده ندارند . بايد كاري كنيد كه آنها مصداق معيني از نقاط ضعف شما نداشته باشند .
( بيانات امام در جمع قضات دادگاههاي انقلاب ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۶۰ ) - ۶۰/۱۲/۱۱
داشتن مسئوليت دنيوي و اخروي
قاضيهايي كه جان و مال و ناموس مردم در قبضه آنها و تحت نظر آنهاست . آنها بايد توجه بكنند ، دقت بكنند و ملاحظه بكنند كه مبادا يك وقت يك مظلومي را آنها به اسم ظالم به حبس بيندازند يا - خداي نخواسته - به اعدام . اينها در اين دنيا مسئوليت دارند ، اگر از زير بار مسئوليت اين دنيا فرار كنيد ، از زيربار مسئوليت خدا فرار نميتوانيد بكنيد . قاضي بر شفير جهنم است ؛ عَلي شَفير النَّارِ او لب جهنم نشسته است . همه چيز مردم دست اين قضات است ، چه قضات دادگاههاي انقلاب و چه قضات دادسراها و دادگستريها . بايد توجه بكنند اين قضات به اينكه اينها هم خدمتگزار هستند و كارشان بسيار حساس [است] و مسئوليتشان بسيار بزرگ و اگر –خداي نخواسته – لغزشي بكنند و جان يك مسلم ، مال يك مسلم ، ناموس يك مسلم به واسطه خطاي آنها ، به واسطه – خداي نخواسته – تعمد آنها آسيب ببيند ، در اين دنيا بايد محاكمه بشوند و اگر اينجا فرار از محاكمه كردند ، در بارگاه حق تعالي هيچ نميتوانند فرار كنند .
( بيانات امام در ديدار با استانداران سراسر كشور ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۴۵ ) - ۶۱/۵/۱۷
رفع كمبود قاضي
امر مهم ، مساله قضاوت است . از اموري كه شايد در كم امري اسلام آن قدر به آن توجه داشته است ، مساله قضاوت است و مساله دادسراها و دادگاهها كه سروكارشان با همه چيز مردم است . بايد اين معنا را من عرض كنم كه قضاوت از اموري است كه واجب است به طور كفايي و واجب كفايي ؛ قبل از اينكه پيدا بشود به مقدار كفايت ، بر آحاد واجب است ؛ يعني ، اگر يك قضاوتي زمين بماند يا يك جايي منحرفين وارد قضاوت بشوند ، بر تمام كساني كه ميتوانند يا اجتهاداً يا تقليداً قضاوت كنند ، بر همه اينها واجب است كه در قضاوت وارد بشوند و رفع احتياج را بكنند . ما امروز وقتي كه احتمال اين معنا را بدهيم يا اينكه با آقاياني كه متصدي امور قضايي و دادگاه هستند صحبت ميكنيم ، از اين معنا [حرف ميزنند] كه ما كم داريم قاضي ، آن مقداري كه لازم داريم كم است و اگر چنانچه در حبسها از اين منحرفين يا محتمل الانحرافها باشند و نتوانستهاند آنها را رسيدگي كنند ، براي كمبود قاضي است .
( بيانات امام در جمع روحانيون كاروانهاي حج ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۵۱ ) - ۶۱/۵/۳۱
قضاوت ، تكفل مسئوليتي مهم
بايد خيلي توجه بكنند آقايان قضات ، آقايان دادستانها ، كساني كه متكفل اين امر مهم اسلامي هستند كه مسئوليت اين زياد است و لازم هم هست كه شما مسئوليت را به عهده بگيريد . بايد وارد شد ، لكن در يك امر بزرگي است ، توجه بكنند كه جان و مال و ناموس يك ملت در دست اين قضات است و در دست اين دادگاههاست و مسئول اين مسائل هستند و بايد تا آن مقداري كه ميتوانند ، تا آن مقداري كه قدرت دارند ، توجه بكنند به مصالح عمومي اسلام ؛ نه آن كه گناهكار است از او بگذرند ، و نه آن كه – خداي نخواسته – گناهكار نيست يك وقتي مبتلا بشود .
( بيانات امام در جمع روحانيون كاروانهاي حج ، صحيفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۵۲ ) - ۶۱/۵/۳۱
قبول منصب قضا تكليف شرعي
شايد شما مطلع باشيد با آنكه شارع مقدس به امر قضا آن همه اهتمام داشته است ، در سابق برخلاف اين حتي يك عدّه كمونيست هم قضاوت ميكردند . و آقايان به خاطر اينكه اين منصب بزرگ به دست بيتقواها نيفتد بايد در اين امر شركت كنند . و ما تكليف داريم كه قضاوت و ساير جهات را حفظ كنيم ، تا زماني كه جمهوري اسلاميدر سير خود قرار بگيرد ، آنگاه علما به پستهاي خودشان كه از همه شريفتر است برگردند .
( بيانات امام در جمع شاگردان مدرسه شهيد قدوسي ، صحيفه نور ، ج ۱۸ ، ص ۷ - ۹۶ ) - ۶۲/۶/۱۳
سفارش موكد اسلام
مساله قضا يك مساله مهمي است كه سر و كارش با همه حيثيت كشور است و مسلمانان است . و آنقدري كه اسلام درباره قضا سفارش كرده است ، شايد كمتر در چيزهاي ديگر سفارش كرده باشد .
( بيانات امام در جمع اعضاي شوراي عالي قضائي ، صحيفه نور ، ج ۱۹ ، ص ۱۹۲ )- ۶۴/۵/۸
سپردن قضاوت به اهلش
به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آينده وصيت ميكنم كه با درنظر گرفتن احاديثي كه از معصومين - صلواتاللَّه عليهم - در اهميت قضا و خطر عظيمي كه قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه درباره قضاوت به غير حق وارد شده است ، اين امر خطير را تصدي نمايند و نگذارند اين مقام به غير اهلش سپرده شود . و كساني كه اهل هستند از تصدي اين امر سرباز نزنند و به اشخاص غير اهل ميدان ندهند ؛ و بدانند كه همان طور كه خطر اين مقامْ بزرگ است اجر و فضل و ثواب آن نيز بزرگ است . و ميدانند كه تصدي قضا براي اهلش واجب كفايي است .
( وصيتنامه سياسي – الهي امام ، صحيفه نور ، ج ۲۱ ، ص ۱۸۸ ) - ۶۸/۳/۱۴
* علاوه بر موارد مذكور براي اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به صحيف نور ، ج ۱۷ ، ص ۱۴۹ - ۱۵۰
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.