منشور وحدت اسلامی
الحمدلله رب العالمين والصلاة والسلام على سيد البشرية وأسوتها محمد النبي الامين وآله الطاهرين و صحبه الميامين ومن تبعهم باحسان الى يوم الدين.
برپاية ايمان به اينكه اسلام، امانتي نزد مسلمانان است و دفاع از حريم و مقدسات آن بر همه واجب است؛ و با ملاحظة تأكيد اسلام بر پايبندي به همة اموري كه به وحدت اسلامي ميانجامد و روابط برادرانه را بين امتها را استوار ميسازد و منطق صحيح و زبان گفت¬وگوي سازنده را ترويج مينمايد و همكاري، همبستگي، همدلي بين مسلمانان و پاسداري از مصالح عالية اسلام را تحقق ميبخشد؛ و نظر به ابعاد تهاجم گسترده و ناجوانمردانة استكبار جهاني و صهيونيسم بر فرهنگ، ارزش¬ها، منافع و استقلال امت اسلامي و با تأكيد بر ضرورت بسيج همة نيروهاي مادي و معنوي در برابر اين تجاوزات و دشمني¬ها:
ما دانشمندان و متفكران امضا كنندة اين منشور، پس از آگاهي از گام¬هاي استواري كه علماي مسلمان در گذشته، در مكة مكرمه، تهران، امّان، قاهره و ... برداشتهاند، بر ايمان و پايبندي خود به مباني، اصول و شيوههاي زير تأكيد نموده، ديگران را به التزام به آن دعوت ميكنيم:
مباني
يكم: اسلام، دين خاتم و تنها راه پيشرفت انسانيت و امانتي نزد مسلمانان است؛ از اينرو بر مسلمانان است كه آن را در همة عرصههاي زندگي، پياده كرده به آموزهها و راهنماييهايش جامة عمل پوشانده، از حريم و مقدسات آن دفاع كنند و مصالح عاليه آن را بر تمامي مصلحتها، مقدم بدارند.
دوم: قرآن مجيد و سنت شريف نبوي(ص)، دو منبع اساسي قانون¬گذاري اسلام و ساير تعاليم آن بوده و همة مذاهب اسلامي، بر حجيت و حقانيت اين دو منبع، اتفاق¬نظر دارند و اعتبار ساير منابع را برگرفته و مستند به اين دو ميدانند.
سوم: ايمان به اصول و اركان زير، ملاك مسلماني افراد است:
الف: ايمان به يگانگي خداوند متعال (توحيد)؛
ب: ايمان به نبوت و خاتميت رسول اكرم(ص) و اين¬كه سنت آن حضرت، يكي از دو منبع اساسي دين است؛
ج: ايمان به قرآن كريم، مفاهيم و احكام آن، به عنوان منبع اول دين اسلام؛
د: ايمان به معاد؛
ه: ايمان به وجوب اركان پنجگانة اسلام و عدم انكار مسلّمات مورد اتفاق و ضروريات دين .
چهارم: به رسميت شناختن اصل اجتهاد و آزادي بحث، زيرا اسلام با پذيرش اجتهاد اختلاف ديدگاهها را طبق ضوابط شرعي پذيرفته است؛ از اين رو بر مسلمانان است كه تنوع اجتهادها را امري طبيعي دانسته و به رأي ديگران احترام بگذارند.
پنجم: وحدت امت اسلامي و پاسداري از مصالح و منافع عمومي مسلمانان، وظيفهاي ديني و ضرورتي حياتي است و برادري اسلامي اساس هر نوع همكاري، تعامل و همبستگي بين مسلمانان به شمار ميرود.
چشماندازها
ششم: ضرورت دارد علما و انديشمندان اسلامي موارد زير را نصب العين خويش قرار دهند:
1- تلاش براي نزديك ساختن جامعة امروز اسلامي به شرايط و وضعيتي كه قرآن مجيد ترسيم نموده و پيامبر اكرم(ص) در راه تحقق بخشيدن به آن تلاش به كار بسته است، به منظور گسترش برادري ديني، همكاري وهمياري و تقوا پيشهنمودن و ايستادگي در برابر چالشها، توصيه به حق و صبر و دوري از تفرقه و كشمكش و هر چه باعث سستي و ضعف مسلمانان ميشود.
2- الگو قرار دادن رفتار ائمة مذاهب اسلامي با يكديگر و گسترش آن در ميان پيروان امروز آنان.
3- گسترش فرهنگ همبستگي بين مسلمانان تا جايي كه همة آنها، اختلافات فكري بين خود را پذيرفته و آن را نتيجة اجتهاد قانونمند مذاهب بدانند.
هفتم: تقويت، تعميق و هدايت بيداري اسلامي بهمنظور آشنايي مسلمانان بايكديگر از رهگذر، تحقق ألفت و برادري ديني برپاية اصول ثابت و مشترك اسلامي.
زمينههاي تقريب
هشتم: تقريب مذاهب اسلامي همة عرصههاي زندگي پيروان مذاهب را در برميگيرد و شامل عقايد، فقه، اخلاق، فرهنگ وتاريخ ميشود.
برنامههاي عمومي
نهم: علاوه بر آنچه گذشت، برداشتن گامهاي زير هم براي تحقق تقريب مذاهب اسلامي لازم است:
1- ضرورت همكاري كامل در مواردي كه مسلمانان برآن اتفاق نظر دارند.
2- بسيج همة نيروهاي مادي و معنوي در راه اعتلاي كلمة الله و اجراي اسلام بهعنوان استوارترين راه سعادت.
3- موضع¬گيري هماهنگ و واحد در برابر دشمنان اسلام، به خصوص در مسايلي كه مورد اهتمام همة امت اسلامي است، مثل مسئلة افغانستان، عراق و...
4- خودداري مسلمانان از تكفير ، تفسيق وناسزاگويي به مخالفان مذهبي خود ما به عنوان مسلماناني كه به مشروعيت اجتهاد در چارچوب منابع اسلامي باور داريم، بايد لوازم و تبعات اين اصل را نيز بپذيريم، هر چند، نظر اجتهادي ديگران، به باور ما خطا باشد. بايد داوري خود دربارة اختلافات را از سطح ايمان و كفر، به سطح درست و نادرست، تغيير دهيم. همچنين¬ تكفير ديگران به خاطر لوازم گفته يا رأي آنان كه به گمان ما به انكار اصول دين منجر ميشود، ولي آنان خود اين لوازم را قبول ندارند، جايز نيست.
5- برخورد محترمانه با اختلافات، به عنوان نتيجة پذيرش تعدد اجتهاد در اسلام.
6- وقتي اسلام پيروان خود را به حكمت، موعظه حسنه و دوري از اعمال تحريكآميز در مناسبات خود با ساير اديان توصيه ميكند و از مسلمانان ميخواهد به عقايد باطل غير مسلمانان، بيحرمتي ننمايند، به طريق اولي در مناسبات بين مسلمانان، بر اصل اجتناب از بيحرمتي به معتقدات پيروان مذاهب اسلامي و احترام به اهل بيت پاك رسولالله(ص) و اصحاب راست¬کردارش تأكيد مينمايد.
7- عدم تحميل پيروي از مذهبي خاص بر مردم توسط هيئتهاي ديني و حكومت¬ها با سوءاستفاده از ضعف و نياز آنان: بايد با احترام به مذاهب اسلامي معتبر، بر اساس اصول ياد شده، پيروان آنها را از تمامي حقوق شهروندي برخوردار ساخت.
8- در مسايل مربوط به احوال شخصيه، پيروان مذاهب اسلامي تابع مقررات مذهب متبوع خود هستند، اما در امور مربوط به نظم عمومي، قوانين جاري كشور متبوع آنان، حاكم خواهد بود.
9- از آنجا كه قرآن كريم مسلمانان را به اصل گفت¬وگوي منطقي با ديگران به دور از هياهو و ايجاد رعب و به هدف دستيابي به حقيقت، دعوت كرده است، بنابراين بر مسلمانان واجب است اختلافات خود را از طريق گفت¬وگوي مسالمتآميز و با رعايت آداب منطقي و اخلاقي حل كرده و در اين راه با تعيين هيأتهاي علما يا مشترك براي حل اختلافات فيمابين گامهاي عملي بردارند و به بعد عملي تقريب و تبلور ارزش¬هاي آن در زندگي، اهتمام داشته باشند.
10- واگذاشتن بحث و گفتوگو در جنبههاي تاريخي، عقيدتي و فقهي مورد اختلاف بين مسلمانان به متخصصان تا با تكيه بر روح برادري، بيطرفي و حقيقتجويي انجام شود. از اين رو شايسته است مراكزي خاص براي گفت¬وگو در مسايل عقيدتي، فقهي و تاريخي تأسيس گردد.
11- آموزش فقه وحدت اسلامي، آداب اختلاف، گفتگو و مناظره وآشنايي با اجتهاد در فقه، كلام ، تفسير واحاديث مشترك و مقايسه بين آنها در فضايي از احترام متقابل و عدم خردهگيري نسبت به آراي يكديگر، در مراكز علمي، دانشگاهها و حوزههاي علوم ديني.
12- احياي مكتب¬هاي تربيتي پايبند به كتاب و سنت، به عنوان وسيلهاي براي كاهش گرايشهاي مادي افراطي و راهحلي جهت پيشگيري از فريبكاري مسلك¬هاي نوظهور و ناآگاه نسبت به اصول اسلامي.
13- اهتمام علماي مذاهب به ترويج شيوة اعتدال و ميانهروي، با بهكارگيري همة ابزارهاي علمي، ملاقات¬ها، سمينارهاي علمي- تخصصي و كنفرانس¬هاي عمومي با استفاده از مؤسسات تقريبي و با هدف تصحيح نگاه به مذاهب اعتقادي، فقهي و تربيتي، به عنوان شيوههاي گوناگون اجراي اسلام و اين¬كه اختلاف بين مذاهب، اختلاف تنوع و تكامل است، نه اختلاف تضاد و نيز ضرورت شناخت ويژگيها و امتيازات هر يك از مذاهب و آشنايي با ادبيات آنها.
14- مقابله با مكاتب و گرايش¬هاي فكري افراطي و تندرو، متعارض با كتاب و سنت. در اين راه افراط و تفريط و پذيرش دعوتهاي مختلف جايز نيست و بايد ضوابط ذكر شده در بندهاي گذشته دربارة شرايط اسلامي بودن گروه¬ها و گرايشات را در نظر داشت.
15- تأكيد بر عدم مسئوليت مذاهب اعتقادي، فقهي و تربيتي در برابر اعمال اشتباه افراد منتسب به آنها، مانند: كشتار بي¬گناهان، هتك آبرو ، تكفير، ناسزاگويي، نابود كردن سرمايهها و ...و ضرورت اتخاذ تصميماتي براي جلوگيري از اعمالي كه شكاف بين مسلمانان را بيشتر كرده و نسبت كفر و گمراهي را متوجه آنان ميسازد.
و نيز تلاش براي دوري از اعمال و مسايل تحريك كننده و فتنهانگيزي كه باعث خشم مسلمانان و پراكندگي آنان ميشود و به پراكندگي امت اسلامي فرا ميخواند.
16- انحصار صدور فتوا به دانشمنداني كه در شناخت كتاب خدا ، سنت پيامبر اكرم(ص) ، فقه و اصول تخصص داشته، توانايي استنباط احكام شرعي از منابع آن را داشته باشند و نيز به موضوعات، اوضاع و احوال مردم و مقتضيات زمان آگاه باشند. و در صدور فتوي و به منظور حل مشكلات اولويتها را مراعات نمايند.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.